تحولات خاورمیانه
علی اکبر اسدی؛ محمد عرف
چکیده
با توجه به محدودیتهای جدی در حوزه قدرت سخت، توسعه قدرت نرم از جمله با برندسازی ملی به عنوان یکی از اولویتهای کلیدی دولتهای کوچکی مانند قطر محسوب میشود. با توجه به این مهم در اینجا این پرسش مورد بررسی قرار میگیرد که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیت ملی قطر دارد؟ در این راستا ضمن اشاره به محدودیتها و چالشهای قطر به لحاظ ظرفیتهای ...
بیشتر
با توجه به محدودیتهای جدی در حوزه قدرت سخت، توسعه قدرت نرم از جمله با برندسازی ملی به عنوان یکی از اولویتهای کلیدی دولتهای کوچکی مانند قطر محسوب میشود. با توجه به این مهم در اینجا این پرسش مورد بررسی قرار میگیرد که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست خارجی و امنیت ملی قطر دارد؟ در این راستا ضمن اشاره به محدودیتها و چالشهای قطر به لحاظ ظرفیتهای قدرت و امنیت ملی و همچنین ظرفیتهای آن، به رویکرد کلان و سیاستهای این کشور در حوزه برندسازی ملی پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد رهبران قطر با تمرکز بر شش حوزه اصلی توانستهاند در حوزه برندسازی ملی موفقیتها و دستاوردهای قابل توجهی را کسب نموده و از این طریق به ارتقای ظرفیتهای قدرت و امنیت ملی این کشور کمک کنند. این حوزهها عبارتند از: شبکهسازی سیاسی و میانجیگری در بحرانها؛ برندسازی رسانهای با محوریت الجزیره؛ ظرفیتها و کمکهای اقتصادی به مثابه پشتوانه برندسازی؛ ظرفیتسازی و دیپلماسی فرهنگی؛ توسعه ظرفیتها و دیپلماسی ورزشی و؛ تقویت و ارتقای حوزه گردشگری. این مقاله به عنوان پژوهشی توصیفی- تبیینی از الگوی مفهومی شش وجهی آنهولت برای تبیین برندسازی ملی بهره برده است.
علی اکبر اسدی
چکیده
این مقاله در پی بررسی مساله استقلال کردستان عراق از منظر منافع و راهبرد بازیگران اثرگذار با بهرهگیری از رویکرد تحلیل بازیگر و روش مکتور است. پرسش اصلی این است که در خصوص مساله استقلال کردی در عراق چه همگراییها و همپوشانیهایی در منافع و راهبردهای بازیگران کلیدی وجود دارد و این وضعیت به چه نحوی استقلال کردی را متاثر میسازد؟ ...
بیشتر
این مقاله در پی بررسی مساله استقلال کردستان عراق از منظر منافع و راهبرد بازیگران اثرگذار با بهرهگیری از رویکرد تحلیل بازیگر و روش مکتور است. پرسش اصلی این است که در خصوص مساله استقلال کردی در عراق چه همگراییها و همپوشانیهایی در منافع و راهبردهای بازیگران کلیدی وجود دارد و این وضعیت به چه نحوی استقلال کردی را متاثر میسازد؟ در روش مکتور به تحلیل روابط بین بازیگران و ارزیابی روابط بین بازیگران و راهبردها پرداخته میشود. در این مقاله ابتدا بازیگران و راهبردهای اصلی در مساله استقلال کردی شامل 11 بازیگر اصلی و 14 راهبرد کلیدی شناسایی شد و سپس نمودارها و گرافهای تولیده شده مورد تحلیل قرار گرفت. مهمترین نتایج بدست آمده در خصوص مساله استقلال کردستان شامل اثرگذارترین و اثرپذیرترین بازیگران، رقابتپذیری بازیگران در مساله استقلال کردی؛ و بیشترین حساسیت و میزان همگرایی و واگرایی بازیگران درباره راهبردهاست. نتیجه مهم اینکه حساسیت بازیگران اثرگذار و اجماع نسبی در مخالفت با تشکیل دولت کردی، تجزیه عراق و نگرانی از شکلگیری کردستان بزرگ و تشدید بیثباتی و وخامت امنیت منطقهای در روند شکلگیری دولت کردی به مفهوم وجود موانع جدی در مقابل کردهای عراق است.
محمدزمان راستگو؛ علی اکبر اسدی؛ سید مسعود موسوی شفائی
چکیده
اهل سنت عراق، با سقوط صدام و شکلگیری ساختار نوین فدرال دموکراتیک در کشور عراق، جایگاه برتر خود را از دست دادند و دچار نوعی سرگشتگی و آشفتگی سیاسی شدند؛ در نتیجه، رویکردهای سیاسی متفاوتی را در دورههای مختلف اتخاذ کردند. آنها از سال2003 بهبعد، هم از ذهنیت تاریخی سلطهگرا، همچنین از فضای سیاسی امنیتی درون عراق و تاحدودی وضعیت منطقه ...
بیشتر
اهل سنت عراق، با سقوط صدام و شکلگیری ساختار نوین فدرال دموکراتیک در کشور عراق، جایگاه برتر خود را از دست دادند و دچار نوعی سرگشتگی و آشفتگی سیاسی شدند؛ در نتیجه، رویکردهای سیاسی متفاوتی را در دورههای مختلف اتخاذ کردند. آنها از سال2003 بهبعد، هم از ذهنیت تاریخی سلطهگرا، همچنین از فضای سیاسی امنیتی درون عراق و تاحدودی وضعیت منطقه متأثر بودهاند. پرسش اصلی نوشتار آن است که گزینههای اعراب اهل سنت عراق، تحت تأثیر فضای سیاسی حاکم بر عراق پس از سقوط صدام به چه سمتوسویی سوق یافتهاند؟فرضیه اصلی آن است که کنشهای سیاسی اهل سنت در ساختار قدرت، بهصورت سینوسی از معارضه و تحریم تا مشارکت در نوسان بوده است؛ اما آنها با توجه به نتایج نامحسوس و نامطمئن رویکرد معارضه و همچنین محقق نشدن مشارکت متوازن (به عنوان بدیل مشارکت تناسبی)، کمکم به سمت گزینه سوم، یعنی کسب حاکمیت یا خودگردانی محلی در مناطق خود، گرایش یافتهاند که این موضوع میتواند به صورت شکلگیری اقالیم سنی نمود یابد. در این مقاله، شیوه استدلال و فهم رابطه بین متغیرها، براساس روش توصیفیتحلیلی است.